پنج فاکتور مهمی که هر پدر و مادری باید به بچه هاش یاد بده

توی این مطلب میخوام در مورد موضوع مهمی باهاتون حرف بزنم. میخوام از پنج تا فاکتور مهم صحبت کنم که به نظرم هر پدر و مادری باید به بچه هاش یادشون بده. حالا اون پنج تا موضوع چیه؟

۱) مسائل مالی: متنفرم این واقعیت رو به زبون بیارم اما گردونه دنیا رو پول می چرخونه. پس چرا به ما یاد ندادن وقتی ۱۸ سالمون شد شروع کنیم به پس انداز کردن و مثلا هفته ای حتی شده، هزار تومن پس انداز کنیم؟ چرا به ما یاد ندادن همزمان با درس خوندن، چند ساعت تو هفته بریم یه جا مشغول کار کردن بشیم؟ شما چند نفر رو میشناسین که وقتی به سن بازنشستگی میرسن هیچ پولی ندارن؟ من یکی که زیاد میشناسم. چرا بچه های ما هیچوقت تو مدرسه یاد نمیگیرن که پولشون رو صرف خرید آت و آشغال های گرون قیمت که آخر سر هم قراره از چشمشون بیفتن و بندازن یه گوشه، نکنن؟ چرا تو مدرسه ها بهمون یاد ندادن که پول یکی از مهمترین فاکتورهای زندگیه و برای بدست آوردنش و حفظ کردنش باید کلی مهارت داشت. هنوز آدمهایی رو مشناسم که چهل سالشون ولی نگاه‌شون به پول مثل نگاه یه گربه به هویجه، همونقدر سرد و بی تفاوت. به بچه هاتون از اهمیت پول بگید. کارکرد پول رو براشون توضیح بدید. بچه هاتون رو تو محل کارتون ببرید و بذارید نحوه رفتار با ارباب رجوع رو ازتون یاد بگیرن. بذارید دم مغازه کنار دخل پیش‌تون بشینن، بهشون نقش کوچیکی بدید و بذارید خودشون رو در مسیر تولید ثروت کنار شما احساس کنن.

۲) ارتباطات: ما باید تو مدرسه یاد بگیریم که بدون قضاوت و سرزنش همدیگه، با هم ارتباط برقرار کنیم. مرزهای شخصی رو باید بهمون یاد میدادن، چطور با آدمایی که از ما سو استفاده میکنن، به بازیمون میگیرن و یا به مرزهای شخصی ما تعرض میکنن، رفتار کنیم. اینکه اگه کسی ترکمون کرد چطور باید باهاش کنار بیایم. چرا مهمه؟ چون وقتی از غصه رفتن پارتنرت تو تخت خواب دمر افتادی زار میزنی، عمرا یاد عهدنامه ترکن چای یا سینوس کوسینوس نمیفتی. مهمه که یاد بگیریم چطور دوست خوبی باشیم، چطور با خانواده خودمون مثل حیوون رفتار نکنیم، چطور بدون اینکه دهن بقیه رو سرویس کنیم، مسئولیت مشکلات هیجانی خودمون رو بپذیریم. چطور خون آشام احساسی نباشیم، چطور تو سندروم استکهلم گیر نیفتیم. چطور بتونیم در مواقع پرتنش، احساساتمون رو مدیریت کنیم. خب الان میگید دکی جان خب حالا که اینا رو تو اون مدرسه کوفتی و دانشگاه زپرتی یادمون ندادن از کجا یاد بگیریم و بعدش بتونیم به بچه هامون یاد بدیم؟ آره بهترین راه اینه که یا خودتون برید آموزش ببینید یا فرزندتون رو از بچگی بجای کلاس زبان و رقص باله و .. کلاس های روانشناسی گروهی مختص کودکان و نوجوانان بفرستید. ما تو ارگانیک مایندد داریم خوبشم داریم ولی تو شهرهای دیگه بگردید پیدا کنید لطفا…

۳) منطق و استدلال: به ندرت در مدرسه به ما آموزش داده میشه که چطور استدلال کنیم، چطور مسائل رو حل کنیم. در عوض فقط یاد میگریم یه سری چیز رو حفظ کنیم و بعدش موقع امتحان از روشون کپی کنیم و در نهایت هم فراموششون کنیم. همین هم باعث میشه در مشکلات زندیگ به عنوان یه انسان بالغ گیر کنیم. وقتی بچه‌تون داره تلویزیون میبینه بشینید کنارش، ازش سوال بپرسید. مثلا بپرس که اون باب اسفنجی وقتی داره همبرگر سرخ میکنه چرا همش به اختاپوس چپ چپ نگاه میکنه؟ یا بپرسید پاتریک چرا با باب اسفنجی اینجوری حرف میزنه؟ (مدیونید اگه فکر کنید با این همه وقت کمم از دیدن باب اسفنجی ممکنه صرف‌نظر کنم). آره اینطوری سعی کنید منطق و استدلال فرزندتون رو درگیر کنید. بذارید با همچین کارهایی بین شما و اون گفتمان ایجاد بشه، تو بطن این گفتمان منطق و استدلال تبلور پیدا میکنه، عجب کلماتی، گفتمان، تبلور…

۴) خودآگاهی: یعنی توانایی تفکر درباره تفکر خود، توانایی داشتن احساس درباره احساسات خود، داشتن نظر درباره نظرات خود. مثلا ممکنه من فکر کنم از اسم سارا متنفرم و کسایی که اسمشون سارا هست آدمای خوبی نیستن، پس لعنت بهت سارا. اما کسی که خودآگاهی داره، از خودش میپرسه چرا من از اسم سارا متنفرم؟ ممکنه به خاطر این باشه که دوست دختر سابقم اسمش سارا بود؟ خب اون سارا چه ربطی به بقیه ساراها داره؟ یعنی این من هستم که درباره افکارم فکر میکنم، درباره نظراتم نظر دارم و میتونم احساساتم رو حلاجی کنم… به این میگن خودآگاهی و متاسفانه اکثر آدما میزان خیلی کمی از اون رو دارن. اما خبر خوب اینه که با تمرین میتونین یادش بگیرین. در واقع باید تواناییتون رو در مشاهده خودتون، افکار و احساسات‌تون افزایش بدین. میتونین از مدیتیشن، رواندرمانی یا نظر یه دوست نزدیک که تعصبی نداره و از شما عاقل تره استفاده کنین. چرا خودآگاهی مهمه؟ چون آدمایی که میزان بالایی از خودآگاهی رو دارن، تصمیمات بهتری میتونن بگیرن، تمرکز بالایی دارن، هیجاناتشون رو بهتر مدیریت میکنن و مشکلات بالقوه رو بهتر تشخیص میدن. اینم رو هم عوضیا تو مدرسه بهمون یاد ندادن. فقط گفتن: تا نگفتیم کسی به برگه های امتحانی دست نزنه. یا همش سر صف گفتن هر وقت از “جلو نظام” شنیدید تا جایی که ماتحت‌تون جر میخوره داد بکشید.

۵) شک و تردید: چرا شک و تردید خوبه؟ چون شما رو کنجکاو میکنه و بهتون انگیزه یادگیری و آزمایش نظرات جدید رو میده. باعث میشه به بقیه نگاه منصفانه و به دور از تعصبی داشته باشین. اصولا هر اتفاق بدی که برای ما میفته حاصل اطمینان هست. چون هیچ وقت فکر نکردیم شاید اوضاع بر خلاف تصور ما پیش بره، شک و تردید باعث میشه ذهنتون باز باشه. زندگی پر از ابهامه، اینو قبلا هزار بار گفتم، اطمینان فقط باعث میشه نتونیم زندگی کنیم، نتونیم خودمون با شرایط ابهام آمیز سازگار و تغییر بدیم. از شما که گذشت، حداقل به بچه هاتون یاد بدید که بتونن موقعیت های مبهم و بلاتکلیف رو تاب بیارن. آهان، چه جوری؟ خب همین الان سعی کن اینکه بلد نیستی چه جوری ابهام رو به بچه‌ات یاد بدی رو تاب بیار، هرجوری که تونستی تاب بیاری، دقیقا همون روش رو بهش یاد بده.

منبع: https://organicminded.org/posts/4dl6jqranpt0qho7zdqy

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *